(` BanoyeBarfy )

                        ۩(¯`¤ º°°† BanoyeBarfy†°°º ¤´¯)۩ " تو ...منو وارد قسمتی از خودم کردی که هیچوقت ، هیچوقت ، هیچوقت فکر نمیکردم داشته باشمش .تو منو شاعر کردی . تو منو نقاش کردی تو منو نویسنده کردی و از همه بدتر تو منو متفکر کردی و باعث شدی 24 ساعت از روز رو بهت فکر کنم .من ...هرگز و ابدا یه روز فکرشم نمیکردم شبیه کسی باشم که الان هستم .هیچوقت تصورش هم نمیکردم که همچین قسمتی اصلا درون من وجود داشته باشه .تو منو ...وارد قسمتی از زندگی کردی که همه دوستام میگن چه قدر عوض شدی .همه به عوض شدن من پی بردن .تو ....با ورود به زندگی من ، منو با چیزای درونم اشنا کردی که قسم میخورم اگر وارد زندگیم نمیشدی هیچوقت نمیفهمیدم که دارمشون .منی که پرپروازم از اسمون هم بلند تر بود امروز زمینی ترین پرنده ی دنیام به خاطر تو .من ....به خاطر تو ....عوض شدم .میفهمی عمقشو یا نه ؟میفهمی عوض شدن یعنی چی ؟میفهمی یه نفر به خاطر ورودت به زندگیش ، عوض بشه یعنی چی ؟میدونی بشی فکر یه نفر یعنی چی ؟درسته گوشه گیر شدم اما ... بهم نشون دادی که منم گوشه دارم و میتونم گوشه گیر باشم .نمیدونم ازت تشکر کنم یا نه .اما اگر یه روز اسمت جایی بیاد و بخوام توصیفت کنم .میگم اون ....تنها اتفاقی بود که توانایی و قدرت اشنا کردن من ، با بخشی از خودم رو داشت که هیچوقت فکر نمیکردم و حواسم بهش نبود میتونم داشته باشمش " نوشته شده در ۱۴۰۱/۰۸/۰۵ساعت 22 توسط ¤ • . „ . • ´ Meshki` • . „ . • ¤ | مطالب پيشين » » » » » » » » »&nb (` BanoyeBarfy )...ادامه مطلب